یه روز امیر رفت سلمونی درحین کوتاه کردن موی سرش آرایشگره پرسید:حال مادرزنت چطوره؟امیر گفت :خوبه الحمدالله بعد دو دقیقه باز همون سوال و جواب تکرار شددوباره بعد دو دقیقه همون سوال اینبار امیر به آرایشگره گفت:شما چرا اینقدر حال مادر زنمو میپرسی؟آرایشگره گفت: آخه وقتی اسم مادر زنتو میارم این موهات سیخ میشه راحت تر میتونم کوتاهشون کنم
ارسال نظر برای این مطلب
اطلاعات کاربری
آرشیو
آمار سایت